رحمان نوازنی؛ روح الله صیادی نژاد؛ امیرحسین رسول نیا
چکیده
گفتمان به عنوان یک فرآیند کارآمد زبانی از جمله پرکاربردترین ابزارهای مورد استفادۀ نظام سلطه برای رسیدن به اغراض سیاسیاجتماعی بهصورت گفتار و یا نوشتار است. تحلیل گفتمان انتقادی، رویکردی نظاممند ...
بیشتر
گفتمان به عنوان یک فرآیند کارآمد زبانی از جمله پرکاربردترین ابزارهای مورد استفادۀ نظام سلطه برای رسیدن به اغراض سیاسیاجتماعی بهصورت گفتار و یا نوشتار است. تحلیل گفتمان انتقادی، رویکردی نظاممند در راستای مطالعۀ شیوۀ استفاده از این فرآیند است. هاج و کرس از جمله زبان-شناسانی هستند که با تکیه بر همین اصل، الگویی زبانشناختی و روشمند، متشکل از چهار مولفۀ نام-دهی، اسمسازی، مجهول در برابر معلوم و جملات کنشی در برابر اسنادی ارائه کردهاند. این پژوهش به روش توصیفیتحلیلی و با هدف تبیین جهتگیری های ایدئولوژکی حاکم بر متن در رمان حرب الکلب الثانیة به بررسی فرآیند ساختارهای گفتمانمدار بر اساس این نظریه پرداخته است. دستاورد پژوهش حاکی از آن است که نویسنده، ایدئولوژیهای خود را در مواجهه با نظام سلطه، حاکمیت سرمایهداری و شرایط سیاسیاجتماعی فلسطین با نوع بهکارگیری زبان و جهت گیریهای گفتمانی در بافتار زبانی رمان تبیین کرده است. شکل جدید پرداختن به قضایای فلسطین و ساختار گفتمانی رمان مذکورجامعهای را ترسیم میکند که در مواجهۀ لذتبخش و هوسناک با رؤیاهای مدرنیته همچنان ارزش و آزادی خود را در اشغال سلطۀ بیگانگان قرار میدهد و در نهایت با فراگیری شبیهسازی انسانها جهان را به ورطۀ نابودی میکشد. ویرانشهر آرمانی این کنشگرهای اجتماعی، حاصل گفتمان تخریبگرای آن-هاست که در خردهرفتارها و خردهگفتارها نمود پیدا میکند و از آثار کارکردهای زبانی بر متون ادبی به-شمار میرود.